خواننده: رضا بهرام
نام آهنگ: مرهم
توضیحات اثر: ترک پنجم آلبوم «نیمی از من» با نام «مرهم»، حکایت عشقی عمیق و تکاملیافته است. این آهنگ از پذیرش تمام و کمال معشوق سخن میگوید؛ چه در نقش درد و چه در نقش درمان. اشعار آن بر اساس تضادهای زیبا (درد/مرهم، دوری/همراهی) بنا شده و نشان میدهد که عشق واقعی، گذر از شبهای طولانی و رسیدن به آرامشی است که با هم به دست میآید. موسیقی ملایم و صدای گرم رضا بهرام، احساس وابستگی عاشقانه و پذیرش بیقید و شرط را به شکلی دلنشین بیان میکند. این ترک، اعترافی عاشقانه به ضرورت وجود معشوق در تمام لحظات زندگی است.
Artist: Reza Bahram
Song: Marham
تاریخ انتشار: 1404
متن آهنگ
چه بی رحمانه زیبایی
بتاب ای ماه رویایی به راهم
تو آغازی تو پایانی
تو بوی خاک و بارانی برایم
اگر دردی اگر درمان اگر دشوار اگر آسان
تو را میخواهمت هر دم چو باغی تشنهی باران
اگر زخمی اگر مرهم اگر دوریم اگر با هم
بدان بیش از نفس حتی به دیدار تو محتاجم
ما از شب بی انتها با هم گذشتیم
از بیقراریها به آرامش رسیدیم
دنیای من بی تو چنین زیبا نمیشد
با هم زمین خوردیم و با هم پر کشیدیم
تو از عاشق شدن گفتی
من از دیوانگی گفتم
تو از دل گفتی و هر دم
من از دلداگی گفتم
تو گفتی تا کجا همراه
این دیوانه میمانی؟
به شرط مرگِ با هم
عشقِ با هم را پذیرفتم
اگر دردی اگر درمان اگر دشوار اگر آسان
تو را میخواهمت هر دم چو باغی تشنهی باران
اگر زخمی اگر مرهم اگر دوریم اگر با هم
بدان بیش از نفس حتی به دیدار تو محتاجم
ما از شب بی انتها با هم گذشتیم
از بیقراریها به آرامش رسیدیم
دنیای من بی تو چنین زیبا نمیشد
با هم زمین خوردیم و با هم پر کشیدیم
بتاب ای ماه رویایی به راهم
تو آغازی تو پایانی
تو بوی خاک و بارانی برایم
اگر دردی اگر درمان اگر دشوار اگر آسان
تو را میخواهمت هر دم چو باغی تشنهی باران
اگر زخمی اگر مرهم اگر دوریم اگر با هم
بدان بیش از نفس حتی به دیدار تو محتاجم
ما از شب بی انتها با هم گذشتیم
از بیقراریها به آرامش رسیدیم
دنیای من بی تو چنین زیبا نمیشد
با هم زمین خوردیم و با هم پر کشیدیم
تو از عاشق شدن گفتی
من از دیوانگی گفتم
تو از دل گفتی و هر دم
من از دلداگی گفتم
تو گفتی تا کجا همراه
این دیوانه میمانی؟
به شرط مرگِ با هم
عشقِ با هم را پذیرفتم
اگر دردی اگر درمان اگر دشوار اگر آسان
تو را میخواهمت هر دم چو باغی تشنهی باران
اگر زخمی اگر مرهم اگر دوریم اگر با هم
بدان بیش از نفس حتی به دیدار تو محتاجم
ما از شب بی انتها با هم گذشتیم
از بیقراریها به آرامش رسیدیم
دنیای من بی تو چنین زیبا نمیشد
با هم زمین خوردیم و با هم پر کشیدیم