متن دکلمه علیرضا قربانی بنام خانه آبی
خانه ام آبیست
دیوار روبرو تاریک و پشت سرم آبی
هر صبح وقتی یک چشم باز میکنم و چشم دیگرم در بالش خاکستری زیر سرم فرو رفته است
تنها تا فرصت طلوع خورشید رد قلم هایت را بر دیوار رو به رو میبینم
انگار با جزر و مد دریا روزهایی که دیوار آبی را رنگ میزدی زنده میشود
سر برمیگردانی
صورتت پر از نقطه های آبی و لبخند گوشه ی لبانت سرد است
وسط تابستان نزدیک غروب اتاق آبی خالی
من رو به پنجره مقابل باد نشسته بودم
تصویری خام از حضورت آنی بود و آن دیگر نبود
گفتی نرفته ها را باید رفت
خندیدمو با خود گفتم کدام نرفته ها
خواستم بگویم من که با تو تمام بودنم را رفته ام
اما نگفتم
گفتی آخر در سکوتت حل میشوم
تنها میروم تنها میشوم
ما که تنها نبودیم
تو بودی من دیوار آبی
اما نگفتم
قلمویی که به دست داشتی چالاک به دیوار کشیدی
خورده های رنگ به صورتت پاشید
بلند خندیدی گفتی
نگاه کن مثل همین رنگ ها به دیوار پاشیده میشوم
باز هیچ نگفتم تنها نگاهت کردم
تو مرا از بر بودی
گفتی فرصت گفتن کم است و فرصت دیدن در خیال تا ابد
♫♫♫♫♫♫
دانلود دکلمه خانه آبی از علیرضا قربانی
♫♫♫♫♫♫
قلمو از حرکت ماند
رنگ آبی از دیوار سرازیر شد
چشمانت میدوید و رد رنگ را دنبال میکرد
مثل من که رد چشمانت را روز ها دویده بودم
ستاره ها روشن میشدن غروب طی میشد
رنگ زدن دیوار تمام میشد و
تو در من شروع میشدی
تو در من شروع میشدی و در خودت تمام
هر دو خسته بودیم از پنجره دریا را دیدی
چشمانت را بستی و پا به قاب در گذاشتی
دلم تکانی خورد که نگذارم بروی
اما هیچ نگفتم باز
گویی مرده بودم
هجده سال است که مرده ام
من مرده ام
دریا مرده است
آسمان مرده
قاب در پوسیده و مرده
پلک هایم مرده
دیوار اما هنوز آبیست
آبی ژرف که تو را با خود برد
بغض از زیر دستانت گلویم را میفشارد
سکوت بر لب دوخته ام
می اندیشم به حرف هایم که ناگفته ماند در خیال تا ابد
چشمم را میبندم
بالش خاکستری سرد است و خیس است و آبی
متن دکلمه خانه آبی از علیرضا قربانی