متن آهنگ

یار من آهنگر است و دم ز خوبان می زند
دم به دم آتش به جان مستمندان می زند
طاقت هجران ندارد قلب پاکش نازکست
گه به آب و گه به آتش گه به سندان میزند
گه به سندان میزند
یار من آهنگر است و دم ز خوبان می زند
دم ز خوبان می زند

رنگ زردم را ببین برگ خزان را یاد کن
با بزرگان کم نشین اُفتادگان را یاد کن
با بزرگان کم نشین اُفتادگان را یاد کن
اُفتادگان را یاد کن

ابر اگر از قبله خیزد ، سخت باران می شود
شاه اگر عادل نباشد ، مُلک ویران می شود
خانه یِ نزدیک دریا زود ویران میشود

ابر اگر از قبله خیزد سخت باران می شود
شاه اگر عادل نباشد ملک ویران می شود
خانه یِ نزدیک دریا زود ویران میشود
ویران می‌شود

ابر اگر از قبله خیزد ، سخت باران می شود
شاه اگر عادل نباشد ، مُلک ویران می شود
خانه یِ نزدیک دریا زود ویران میشود
ویران می‌شود

گل به این پاکیزگی ، از آب لال میخورد
غصه ی دیوانه را مرد عاقل میخورد
مرد عاقل میخورد
مرغ صیاد تو اَم افتاده ام در دام عشق
یا بکش یا دانه ده یا از قفس آزاد کن
از قفس آزاد کن