خواننده: سوگند

خواننده دوم: صادق

نام آهنگ: قفل

ترانه سرا: سوگند و صادق

Artist: Sogand & Sadegh

Song: Ghofl

تاریخ انتشار: 1404

بازدیدها: 404

متن آهنگ

[ورس یک – صادق]
نمی‌بینیم با شوق قدیمام
دیگه دلم گرم نیس به دور و بریام
به جمع رفیقا نه حور و پریا
تا خرخره می‌خورم تو جمع غریبه‌ها
مگه دیده بودی تو اینو از من
که اعتماد توم نی قدر یه ارزن
آدما یاد دادن شبیه مرزن
باس رد شی ازشون تا برسی مقصد
جالبه مشتی این وقت سال
که آفت زده به این کشتزار
تو چرخ قراضه این اقتصاد
اینا میگردن هنو پی خشت صاف
عجیبه نصف ما
زندگی میکنن تو قصه‌ها
نصف دیگمون به فکر ران
یه وقتا تهمت و افترا
ما چی کم داشتیم که اونا داشتن
هی درو می‌کردن و نمی‌کاشتن
گفتن خداشون شاکیه کلا
و سهمی برا باقی نمی‌ذاشتن
منِ دلخور از توعه پرت
تو کلافه از منِ سخت
با این حال هنوز خونم دلاس
با روحی که تو کردی پر زخم
لا این همه لاشخور و ناتوها
ببینم من بد بودم نه تو ها
اما کشتی منم و تویی ناخدا
بو غرق شدن میادش با شما
حاجی دیدن سختی منظره بود
وقتی پشت حصار و پنجره بود
من ترسیدم از خداتون
فقط دستش زمان یه اسلحه بود
سر نزنید بهم قفلم تو خودم
من این مارو توی حفرش می‌کنم
من به جمع توها یاد میدم
من کوهم که تو رو محکم می‌کنم
اینجا قلم هر کی دست گرفت
ارث پدرشو از ماها پس گرفت
یه نقش چرت بود با ژست فیک
مگه سکس میده آخه به یه جنده کیف

[کورس – سوگند]
صبر داشته باش یکم دیگه میشیم خلاص
صبر داشته باش که این نقاب
که این لباس قواره نیست به جسم ما
صبر داشته باش

[ورس دو – صادق]
من اون پرندم که آزاد
بهش هر روز رسوندین آزار
تهش فروختینش تو بازار
چون عقاب بود لای غازا
هه مگه نگفتی لامصب
که بدی و خوبی تا تهش باهات هستم
مگه نگفتی آخر سر
یه نرگس میزادش مار از مرگ
که وزیرم کشته شاه از قبل
تو بود و نبودش بازندم
من مسیرت نیستم آینده‌ام
معلق تو تور بافندم
یه طعمه چرب خودشیفتگی
شعله‌ی جنگ، بازی با عاطفه
قدرت خلق
چی مونده از بشر
جز لکه‌ی ننگ لا تاریخ و غرب
ورای آرزوهام
اونور دغدغه زخم رو پام
اونور سنگینی قلب و نگام
باز گم میشم من یه جا لای اونا
هه هنوزم گیره مهر
گرمی تیر توی سینه دی
رشد جوونه از تپه‌ی گل
بذر فروتنی بینش خیر
آرمان شهر من کوش
که من باز توش بشم مدهوش
کدوم ذره است با هم جوش
رو کدوم حس باشه سرپوش
ای سگ توش که وضع یه جوره
کافیه انگار بستشونه
به نتیجه رسیدن حقشونه
حق نمیدن بهت از شرمشونه
من نصیحت نیستم دردم داداش
یه وظیفس توم تو جنگم باهاش
شاید درست شاید غلط
بخشیدم هر چی قلبم جا داشت
که کل اشکا رو گریه کرد
اون چشمی که دیدشو هدیه کرد
به بی چشم و رویی مثل تو چشم
به بی چشم و رویی مثل من

[کورس – سوگند]
صبر داشته باش یکم دیگه میشیم خلاص
صبر داشته باش که این نقاب
که این لباس قواره نیست به جسم ما
صبر داشته باش