متن آهنگ

تو عصر آهن بغل قلبم
با میخ و چکش جهنم کندم
آهن رو آهن، آهن رو سنگ
آهنگ میساختم که آدم بودم
وقتی میخام، سینمو میشکافت
تو گفتی میخوای سینه تو چیکار
هیزم ذوب میشد زیر زخمم
یخا بخار میشد از زیر قلبم
سینه سرخ سرمای سهروردی
این شبو سحر میکنه تا ظهر بعدی
اونجا که قاب گرد غروب دورم بسته میشه
چرخیدم دیدم کسی پشت من نیس
غروب پیروزی سرخی خورشید زرده
که با تموم عظمت این ظلمت میجنگه
آسمون آبی نیست، آسمون خالیه
اینو اونی میفهمه که تو غروب تنها میشه
میپیچه تو پپیچ هیچی
میگذره از گذر نیستی
اونکه میبینه که در تنگه
میدونه وقتشه که کوچیک شیم

ولی میبینه تموم هیچا
میدوعن برسن به هیچ جا
آدم احمق دنبال مقصد
وقتی باهوشا میرقصن
وقتی شاخه موند تو سایه
فهمید رقص یه جنگه
علف هرز اینو باید از سرو بفهمه
ببین نور دوره رنگین کمون بعید
بیا قول بده، از این زمون نریم
تا دست نکشیدیم رو دشت لاله‌ها
تا حس نکردیم این شهره مال ماست
تا وقتی زور دستاشو از گلو کشید
همون زور که آرزوشه ما تموم بشیم
ما که بچه موندیم جلوی خط کشاشون
اما اونا رو لو میداد نفتکشاشون از چشاشون
خارجی، غروب، مه، یه دشت
ضد نور، گردن تو گردن، یه آهو، یه اسب
اسب شیهه کشان سردست میزد
آهو آروم آروم از پیشش نمیرفت
نور کم میشد فاصله شون کمتر
نور کم میشد فاصله شون کمتر
نور کم میشد فاصله شون کمتر
نور کم میشد فاصله شون کمتر