خواننده: روزبه نعمت الهی
نام آهنگ: هجرانی
آهنگساز: روزبه نعمت الهی
تنظیم کننده: پیام قربانی
توضیحات اثر: آهنگ هجرانی سومین آهنگ از آلبوم روزبه نعمت الهی به نام عمو زنجیرباف می باشد این آلبوم با ۱۲ ترک در سال ۱۳۸۸ منتشر شده است.
Artist: Roozbeh Nematollahi
Song: Hejrani
تاریخ انتشار: 1388
بازدیدها: 15431
متن آهنگ
در غم هجر روی تو رفته ز کف قرار دل
گر ننماییام تو رخ وای به حال زار دل
نیست شبی که تا سحر خون نفشانم از بصر
زان که غم فراق تو کرده خراب کار دل
آمدهام که سر نهم عشق تورا به سر برم
ور تو بگوییام که نی نی شکنم شکر برم
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر برم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
در غم هجر روی تو، رفته ز کف قرار دل
گر ننماییام تو رخ وای به حال زار دل
نیست شبی که تا سحر خون نفشانم از بصر
زان که غم فراق تو کرده خراب کار دل
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
گفت که دیوانه نهی لایق این خانه نهی
رفتم و دیوانه شدم، سلسله بندنده شدم
در غم هجر روی تو رفته ز کف قرار دل
گر ننماییام تو رخ وای به حال زار دل
نیست شبی که تا سحر خون نفشانم از بصر
زان که غم فراق تو کرده خراب کار دل
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
گفت که دیوانه نهی لایق این خانه نهی
رفتم و دیوانه شدم سلسله بندنده شدم
آمدهام که سر نهم، عشق تو را به سر برم
ور تو بگوییام که نی نی شکنم شکر برم
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر برم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
آمدهام که سر نهم عشق تورا به سر برم
ور تو بگوییام که نی نی شکنم شکر برم
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر برم
اوست گرفته شهر دل ،من به کجا سفر برم
گر ننماییام تو رخ وای به حال زار دل
نیست شبی که تا سحر خون نفشانم از بصر
زان که غم فراق تو کرده خراب کار دل
آمدهام که سر نهم عشق تورا به سر برم
ور تو بگوییام که نی نی شکنم شکر برم
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر برم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
در غم هجر روی تو، رفته ز کف قرار دل
گر ننماییام تو رخ وای به حال زار دل
نیست شبی که تا سحر خون نفشانم از بصر
زان که غم فراق تو کرده خراب کار دل
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
گفت که دیوانه نهی لایق این خانه نهی
رفتم و دیوانه شدم، سلسله بندنده شدم
در غم هجر روی تو رفته ز کف قرار دل
گر ننماییام تو رخ وای به حال زار دل
نیست شبی که تا سحر خون نفشانم از بصر
زان که غم فراق تو کرده خراب کار دل
مرده بدم زنده شدم گریه بدم خنده شدم
دولت عشق آمد و من دولت پاینده شدم
گفت که دیوانه نهی لایق این خانه نهی
رفتم و دیوانه شدم سلسله بندنده شدم
آمدهام که سر نهم، عشق تو را به سر برم
ور تو بگوییام که نی نی شکنم شکر برم
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر برم
اوست گرفته شهر دل من به کجا سفر برم
آمدهام که سر نهم عشق تورا به سر برم
ور تو بگوییام که نی نی شکنم شکر برم
اوست نشسته در نظر من به کجا نظر برم
اوست گرفته شهر دل ،من به کجا سفر برم