خواننده: رضا صادقی
نام آهنگ: حس زندگی
توضیحات اثر: آهنگ حس زندگی سیزدهمین آهنگ از آلبوم رضا صادقی به نام مشکی رنگ عشقه می باشد این آلبوم با ۱۴ ترک در سال ۱۳۸۲ منتشر شده است.
Artist: Reza Sadeghi
Song: Hesse zendegi
تاریخ انتشار: 1382
بازدیدها: 16658
متن آهنگ
جون میکنیم تو زندگی
حس میکنیم که زنده ایم
جوونیها رو باختیمو
فکر میکنیم برنده ایم
نشون میدیم، که کوهیمو
هیچکی حریفمون نشد
کوه شدن اختیاری نیست
زندگی مهربون نشد
تا یک شکسته میبینیم
واسش چه اشکا روونه
خودمونم خوب میدونیم
که از دل تنگمونه
هی میشکنیم میسوزونیم
اصلا مهم نیست واسمون
اما تا مارو میشکنن
مینالیم از دست زمون
ظاهر کارم که شده
قهقهمون به آسمون
کلی برو بیا داریم
اما چقدر بی همزبون
گول میزنیم خودمونو
به آبو رنگ زندگی
عاشقیرو میخوایم، ولی
برای رفع خستگی
به سادگی دل میدیم
به سادگی دل میکنیم
واسه یه لحظه دلخوشی
به هر دری در میزنیم
روز و شبامون میگذره
بی خبر از دل پیر شده
یادش بخیر جوونی رو
وقتی میگیم که دیر شده
با همه اون برد و باخت
باید که از نو زد و ساخت
باید با رویا آشتی کرد
باید که عشق رو خوب شناخت
جمله دوست دارمو باید به جاش گفت و شنید
دارو باشیم نه داروغه، باید به آیینه رسید
جمله دوست دارمو باید به جاش گفت و شنید
دارو باشیم نه داروغه باید به آیینه رسید
و این گونه بود که سیاه پوش شهر سپید دلان
مشکی را رنگ عشق و عشق را رنگ زندگی دانست
باشد که باشد که دارو باشیم نه داروغه
آنسان که مشکی پوش
حس میکنیم که زنده ایم
جوونیها رو باختیمو
فکر میکنیم برنده ایم
نشون میدیم، که کوهیمو
هیچکی حریفمون نشد
کوه شدن اختیاری نیست
زندگی مهربون نشد
تا یک شکسته میبینیم
واسش چه اشکا روونه
خودمونم خوب میدونیم
که از دل تنگمونه
هی میشکنیم میسوزونیم
اصلا مهم نیست واسمون
اما تا مارو میشکنن
مینالیم از دست زمون
ظاهر کارم که شده
قهقهمون به آسمون
کلی برو بیا داریم
اما چقدر بی همزبون
گول میزنیم خودمونو
به آبو رنگ زندگی
عاشقیرو میخوایم، ولی
برای رفع خستگی
به سادگی دل میدیم
به سادگی دل میکنیم
واسه یه لحظه دلخوشی
به هر دری در میزنیم
روز و شبامون میگذره
بی خبر از دل پیر شده
یادش بخیر جوونی رو
وقتی میگیم که دیر شده
با همه اون برد و باخت
باید که از نو زد و ساخت
باید با رویا آشتی کرد
باید که عشق رو خوب شناخت
جمله دوست دارمو باید به جاش گفت و شنید
دارو باشیم نه داروغه، باید به آیینه رسید
جمله دوست دارمو باید به جاش گفت و شنید
دارو باشیم نه داروغه باید به آیینه رسید
و این گونه بود که سیاه پوش شهر سپید دلان
مشکی را رنگ عشق و عشق را رنگ زندگی دانست
باشد که باشد که دارو باشیم نه داروغه
آنسان که مشکی پوش