متن آهنگ

دست سیلی زمونه به رخم نقش بسته
براتون قصه میگم،قصه ی بال شکسته
قصه از اونجا شروع شد
واسه کوچ به شهر عشق
منو یارم به خیالی که دوسم داره
شدم فدای عشق
تیر دست یک شکارچی زدو بالم شکست
تنها یارم جلو چشمام بار رفتنش رو بست

دست سیلی زمونه به رخم نقش بسته
براتون قصه میگم،قصه ی بال شکسته
قصه از اونجا شروع شد
واسه کوچ به شهر عشق
منو یارم به خیالی که دوسم داره
شدم فدای عشق

تیر دست یک شکارچی زدو بالم شکست
تنها یارم جلو چشمام بار رفتنش رو بست
دو پرنده دوتا عاشق دوتا همراز بودیم
چرا با شکست بالم رفتو پیشم ننشست
چرا با شکست بالم رفتو پیشم ننشست

دست سیلی زمونه به رخم نقش بسته
براتون قصه میگم،قصه ی بال شکسته
قصه از اونجا شروع شد
واسه کوچ به شهر عشق
منو یارم به خیالی که دوسم داره
شدم فدای عشق

تیر دست یک شکارچی زدو بالم شکست
تنها یارم جلو چشمام بار رفتنش رو بست
دو پرنده،دو پرنده دوتا عاشق
دوتا همراز بودیم
چرا با شکست بالم رفتو پیشم ننشست
چرا با شکست بالم رفتو پیشم ننشست