خواننده: پویا
نام آهنگ: دیوانگی
Artist: Pouya
Song: Divanegi
تاریخ انتشار: 1402
بازدیدها: 128
متن آهنگ
جان را به کویت می کشم تا در دلت میخوانیم
دل را به سویت میکشم تا باز میسوزانیم
هو هو کشان در بزم من اتش بزن بر جان و تن
از دامن خاکسترم صد باره میرویانیم
تا شعله می بخشی مرا هستم از این پروانگی
در جام من اتش بریز ای شمع این دیوانگی
ویرانه هستم باز اگر در کنج این خلوت بساز
هر شب خرابات مرا از فصل این ویرانگی
در خلوت شیدایی و چشمان عاشق جوی تو
هم رنگ میگردد تنم با سرخ اتش روی تو
در گوش تقدیرم بگو افسون کند این دلخوشی
اشفته سامانی من از وحشی گیسوی تو
تا شعله میبخشی مرا هستم از این پروانگی
در جام من اتش بریز ای شمع این دیوانگی
ویرانه هستم باز اگر در کنج این خلوت بساز
هر شب خرابات مرا از فصل این ویرانگی
دل را به سویت میکشم تا باز میسوزانیم
هو هو کشان در بزم من اتش بزن بر جان و تن
از دامن خاکسترم صد باره میرویانیم
تا شعله می بخشی مرا هستم از این پروانگی
در جام من اتش بریز ای شمع این دیوانگی
ویرانه هستم باز اگر در کنج این خلوت بساز
هر شب خرابات مرا از فصل این ویرانگی
در خلوت شیدایی و چشمان عاشق جوی تو
هم رنگ میگردد تنم با سرخ اتش روی تو
در گوش تقدیرم بگو افسون کند این دلخوشی
اشفته سامانی من از وحشی گیسوی تو
تا شعله میبخشی مرا هستم از این پروانگی
در جام من اتش بریز ای شمع این دیوانگی
ویرانه هستم باز اگر در کنج این خلوت بساز
هر شب خرابات مرا از فصل این ویرانگی