خواننده: محمد معتمدی
نام آهنگ: ملکاوان
ترانه سرا: یلدا انکالی
آهنگساز: مهیار علیزاده
تنظیم کننده: مهیار علیزاده
Artist: Mohammad Motamedi
Song: Molkavan
تاریخ انتشار: 1398
بازدیدها: 9022
متن آهنگ
بس که عمریست در آیینه غریبست تنم
باید این بار به آغوش خودم سر بزنم
من به دنبال قدم های خودم میگردم
شاید این راه مرا برد به سوی وطنم
بغضم اما نشکستم شهر بی حادثه هستم
اگر از من خبری هست برسانید به دستم
بغضم اما نشکستم شهر بی حادثه هستم
اگر از من خبری هست برسانید به دستم
خنجر از پشت ولی مهر گنه کار زدند
به من بی گنه پارگی پیرهنم
تو بنا بود که بت باشی ولی بغض شدی
هرچه بی پایه بنا شد همه را میشکند
کاش ای کاش کسی مشت بکوبد بر در
بگشایند در را عشق بگوید که منم
بگشایند در را عشق بگوید که منم که منم
بغضم اما نشکستم شهر بی حادثه هستم
اگر از من خبری هست برسانید به دستم
بغضم اما نشکستم شهر بی حادثه هستم
اگر از من خبری هست برسانید به دستم
باید این بار به آغوش خودم سر بزنم
من به دنبال قدم های خودم میگردم
شاید این راه مرا برد به سوی وطنم
بغضم اما نشکستم شهر بی حادثه هستم
اگر از من خبری هست برسانید به دستم
بغضم اما نشکستم شهر بی حادثه هستم
اگر از من خبری هست برسانید به دستم
خنجر از پشت ولی مهر گنه کار زدند
به من بی گنه پارگی پیرهنم
تو بنا بود که بت باشی ولی بغض شدی
هرچه بی پایه بنا شد همه را میشکند
کاش ای کاش کسی مشت بکوبد بر در
بگشایند در را عشق بگوید که منم
بگشایند در را عشق بگوید که منم که منم
بغضم اما نشکستم شهر بی حادثه هستم
اگر از من خبری هست برسانید به دستم
بغضم اما نشکستم شهر بی حادثه هستم
اگر از من خبری هست برسانید به دستم