دستهبندی نشده
عوامل اثر
آسایشگاه از علی سورنا
ترانه سرا : علی سورنا ، آهنگ ساز : علی سورنا ، تنظیم کننده : علی سورنا و سعید دهقان
جزئیات اثر
آهنگ آسایشگاه شانزدهمین اثر از آلبوم علی سورنا به نام گوزن می باشد که در سال 1399 با 18 ترک منتشر شده است. آسایشگاه از پرمغز ترین و قویترین ترک های آلبوم گوزن است ، واقعا ترک مفهومی و سنگینی است. بیت این آهنگ به خوبی توانسته است که فضای پوچی و آسایشگاه را به ما منتقل کند. این ترک سعی دارد که مشکلات جامعه را بیان کند. در این ترک اشاره میشود که مرد یک گوزن را میکشد اما وقتی که جلو میرود میبیند که ان گوزن نبوده و او یک دختر را کشته است. (معلوم نیست که در توهمات دختر را کشته است یا در واقعیت که البته بیشتر حدس زده میشود که مرد در توهمات خود این کار ها را میکند.) نکته جالب اینجاست که این دختر در ترک قبل هم کشته شده است. بعضی ها حدس میزنن که این دختر همان مرد است و مرد یک انسان دو شخصیتی و افسرده است و به خاطر همین در آسایشگاه است.
متن آهنگ علی سورنا به نام آسایشگاه
[ورس اول]
امروز بیتکیه، بیسرپناه ایستادیم تو معبر باد
و تیکه پارهی بنفشهها از هر ور خاک
رد میشد از تن ما
ما که میدون مین رو دورمون کوبید زندگی
و خوشبختی فقط از بتمون رویید
ما اشباحی از حضور خودمون بودیم
در من آهن میروید از تباهی با درد
رنج رحم منو کشت و اشتیاق رو دادم
در من آهن میروید از تباهی تا فقر
فقر، خودکشی، دگرکشی جنایت
من هر روز صبح بیدار می شم
با امضا پای برگههای رخداد و فاجعه
هر روز حادثه، هر روز حادثه
نبضهای ما آلوده به جراحت و زخمه
محکمتر بگیر که به باد نره چترت
تو که باقیموندهای از نجابت نسلت
رها کن چترت رو اسارتت بسته
توی فصل بارش از درون و تاریکیه محض
سنگتر شدن و سنگتر شدن و سنگتر شدن
من آغاز میکنم یه پاییز پر از مرگ
یه لحظهی مهیج از خرد شدن آهن
من افسرده نیستم
این واقعیتها غرق کرده قایق بیپاروی من رو تا ته
[ورس دوم]
حس میکردم از وجودم زندگی عبور کرد
تو بند بند بودنم خورشید طلوع کرد
تو دشت طلایی پروانهها یه دختر
میون بوتهها آروم گلارو بو میکرد
نگاهم میکرد دردها و رنج رفتن
احساس میکردم خوشبخت خوشبختم
نگاهم میکرد که زندگی چه زیباست
آروم آروم به خواب رفتم
[ورس سوم]
سر رو پای مادرم
در رو زدن محکم
یه هو نگاهش کردم
چیزی نیست آروم باش
باورش میکردم
با اینکه هربار محکمتر از قبل میکوبیدن به در
باورش میکردم
دستهای گرمش
زخمهامو بستن
توی آخرین جنگ خورشید و سرخی
طلای لبخندم شد غروب رنج
مادرم که غیب شد درب رو شکستن
داد زدم دستای ما آلوده به قتلن
سوزش سرنگ رو حس کردم تو دستم
من افسرده نیستم
[ورس چهارم]
حس میکردم از وجودم زندگی عبور کرد
تو بند بند بودنم خورشید نفوذ کرد
یه گوزن تو دشت پروانهها بیحرکت
نگاهش رو تو دوربین تفنگم فرو کرد
ماشه رو کشیدم خورشید غروب کرد
تفنگ رو انداختم میدویدم با ولع
رسیدم به جای شکارم یه آن
بوتهها رو با دستام دادم کنار
یه دختر افتاده بود رو بوتهها و خاک
فشار شونههام دستهام رو شل کرد
هنوزم از خودم میپرسم
من گوزن رو کشتم یا اونا به من گفتن؟
امروز بیتکیه، بیسرپناه ایستادیم تو معبر باد
و تیکه پارهی بنفشهها از هر ور خاک
رد میشد از تن ما
ما که میدون مین رو دورمون کوبید زندگی
و خوشبختی فقط از بتمون رویید
ما اشباحی از حضور خودمون بودیم
در من آهن میروید از تباهی با درد
رنج رحم منو کشت و اشتیاق رو دادم
در من آهن میروید از تباهی تا فقر
فقر، خودکشی، دگرکشی جنایت
من هر روز صبح بیدار می شم
با امضا پای برگههای رخداد و فاجعه
هر روز حادثه، هر روز حادثه
نبضهای ما آلوده به جراحت و زخمه
محکمتر بگیر که به باد نره چترت
تو که باقیموندهای از نجابت نسلت
رها کن چترت رو اسارتت بسته
توی فصل بارش از درون و تاریکیه محض
سنگتر شدن و سنگتر شدن و سنگتر شدن
من آغاز میکنم یه پاییز پر از مرگ
یه لحظهی مهیج از خرد شدن آهن
من افسرده نیستم
این واقعیتها غرق کرده قایق بیپاروی من رو تا ته
[ورس دوم]
حس میکردم از وجودم زندگی عبور کرد
تو بند بند بودنم خورشید طلوع کرد
تو دشت طلایی پروانهها یه دختر
میون بوتهها آروم گلارو بو میکرد
نگاهم میکرد دردها و رنج رفتن
احساس میکردم خوشبخت خوشبختم
نگاهم میکرد که زندگی چه زیباست
آروم آروم به خواب رفتم
[ورس سوم]
سر رو پای مادرم
در رو زدن محکم
یه هو نگاهش کردم
چیزی نیست آروم باش
باورش میکردم
با اینکه هربار محکمتر از قبل میکوبیدن به در
باورش میکردم
دستهای گرمش
زخمهامو بستن
توی آخرین جنگ خورشید و سرخی
طلای لبخندم شد غروب رنج
مادرم که غیب شد درب رو شکستن
داد زدم دستای ما آلوده به قتلن
سوزش سرنگ رو حس کردم تو دستم
من افسرده نیستم
[ورس چهارم]
حس میکردم از وجودم زندگی عبور کرد
تو بند بند بودنم خورشید نفوذ کرد
یه گوزن تو دشت پروانهها بیحرکت
نگاهش رو تو دوربین تفنگم فرو کرد
ماشه رو کشیدم خورشید غروب کرد
تفنگ رو انداختم میدویدم با ولع
رسیدم به جای شکارم یه آن
بوتهها رو با دستام دادم کنار
یه دختر افتاده بود رو بوتهها و خاک
فشار شونههام دستهام رو شل کرد
هنوزم از خودم میپرسم
من گوزن رو کشتم یا اونا به من گفتن؟
پخش آنلاین آهنگ علی سورنا به نام آسایشگاه
0:00
0:00
کد پخش آهنگ
لینک کوتاه مطلب