خواننده: صفیر

نام آهنگ: زی

ترانه سرا: صفیر

آهنگساز: نیما عقیانی

تنظیم کننده: نیما عقیانی

توضیحات اثر: آهنگ زی اولین اثر از آلبوم صفیر به نام کندو می باشد که در سال 1402 با 18 ترک منتشر شده است

Artist: Safir

Song: Zi

تاریخ انتشار: 1402

بازدیدها: 80

متن آهنگ

[اینترو]
جهانی که غیر قابل لمس بود، قابل لمس شد
ایستادم
ترسیدم باورم بشه که گذر فقط یک لحظه ست
وقتی که کوچ از گشتن دست می کشه
و به آزادی با حصار معنی میده
محاصره با ترس های مصنوعی
محاصره با زیست، محاصره با یک لحظه ها
فقط باید زنده میموندم
ایستادم
هی ساختم هی ساختم هی ساختم
هی باختم هی رفتم هی یافتم
هی گم، گم، گم
تا آخرین کندو بشه منظومه ی شیفتگی با
بهترین شهد و عسل و زهر
زایش کوچ از یک لحظه هاست
ایستادم
من باید زنده بمونم

[ورس یک]
خطوط نا موازی با گره کور
حدود نا مساوی غیر اصولی
موجود پادگانی باکره خو
وجود سازمانی با علمِ زور
زمین سفیدمون رخت سبز کند و پوشیده خون
برج قدبلند کور میکنه چشم نور
من فقط هوا میخوام
که بشه دوای الگوی نامناسبِ دل خون
ته خط افتادم به دست و پای عادت
که به چه سمتیه نشون انگشتای باور
می رسم به مقصد انگار رسیدم به مبدا
باز گریزی نیست تصمیم بگیرم به رفتن
مثل شکنجست ساختن و رفتن
نمیشه بشه زدم شاهرگ و حتما
که بالاخره جدول جواب بده حرفی
زیست بخش نشه و کمال بشه تقسیم
پس
میسازم کندو که بگن چجوری
گرد مثل زمین روی درخت چوبی
میسازم زنبور ببین به چه بوری
بگن بَه به روزی نه که به چه روزی
میسازم انبوه بگو به چه خوبی
قوانین پخش توو کندو غیر خصوصی
میسازم نظمو که بشه جورچین
توو دنیای امواج کشنده با سحر پوچی
خطوط ناموازی با گره کور
باز میشن از رج و تار و پوداشون
حدود نامساوی غیر اصولی
میشن چند بَر و میره آجر رو آجر
موجود پادگانی باکره خو
میکِشه مساحت تعارف و هاشور
وجودِ سازمانی با علم زور
سیر میشه تموم میشه قار و قورا
زیست بوم میسوزه اگه کنار بکشم از وظیفه ام
بین بی جونا و بی روحا
توو رشد تکرار که بشم حریفم

[بریج]
زی
زیست
زیستن
زی
زنده
زندگی
کندو
کندو
کندو

[اوترو]
زایش زایش زایش زایش زایش زایش
نمیدونما قصه میشن
میدونما خیاله
نمیتونما حس نمیشن
میتونما خیاله
به شکل شش ضلعی کندو که هر سویه ش به
خط دیگه ای وصل میشه تا شش ضلعی دیگه ای بسازه
جوهره و نسل، غریزه و شیدا، شیرین خدا
کندو رو میسازن
به موازات قصه های قابل لمس
قصه های غیرقابل لمس، لمس میشن
زایش، مرگ دوره ی قبل نیست
کوچ خیال به حصار حقیقت تکرار رو از بین می بره
زایش، زایش، زایش…
زایش