دیده دریا کنم و صبر به صحرا فکنم
و اندر این کار دل خویش ، به دریا فکنم
و اندر این کار دل خویش
و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم
از دل تنگ گنهکار برآرم آهی
کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم
کآتش اندر گنه
کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم
مایه خوشدلی آن جاست که دلدار آن جاست
مایه خوشدلی آن جاست که دلدار آن جاست
میکنم جهد که خود را
میکنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم
بگشا بند قبا ای مه خورشید کلاه
بگشا بند قبا ای مه خورشید کلاه
تا چو زلفت سر سودازده در پا فکنم
حافظا تکیه بر ایام چو سهو است و خطا
من چرا عشرت امروز به فردا فکنم
و اندر این کار دل خویش ، به دریا فکنم
و اندر این کار دل خویش
و اندر این کار دل خویش به دریا فکنم
از دل تنگ گنهکار برآرم آهی
کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم
کآتش اندر گنه
کآتش اندر گنه آدم و حوا فکنم
مایه خوشدلی آن جاست که دلدار آن جاست
مایه خوشدلی آن جاست که دلدار آن جاست
میکنم جهد که خود را
میکنم جهد که خود را مگر آنجا فکنم
بگشا بند قبا ای مه خورشید کلاه
بگشا بند قبا ای مه خورشید کلاه
تا چو زلفت سر سودازده در پا فکنم
حافظا تکیه بر ایام چو سهو است و خطا
من چرا عشرت امروز به فردا فکنم
پخش آنلاین آهنگ
0:00
0:00
کد پخش آهنگ
لینک کوتاه مطلب