متن آهنگ

نقش یک مرد مرده در فالت
توی فنجان مانده بر میزم
خط بکش دور مرد دیگر را
قهوه‌ات را دوباره می‌ریزم

مفت هم بوسه ام نمی ارزد
وای ازین عشق های دوزاری
هی فرار از تو ،سوی خود رفتن
وای از این مرگ های اجباری

زندگی از دروغ تا سوگند
خسته از زیر و روی رو در رو
زیر صورت هزارها صورت
خسته از چهره‌های تو در تو

چشم بستی به تخت طاووسم
در اتاقی که شاه من بودم
مرد تاوان اشتباهت باش
آخرین اشتباه من بودم

خواب دیدم که شعر و شاعر را
هر دو را در عذاب میخواهی
از تعابیر خواب ها پیداست
که خانه ام را خراب میخواهی
که خانه ام را خراب میخواهی
دست در دست دیگری ،برگرد
دست در دست دیگری برگرد
خانه ام را خراب خواهی کرد