متن آهنگ
نمیدانی چه حالی دارم امشب
من درد آشنا بیمار امشب
طبیبان را مداوایی نباشد
برای جان بی مقدارم امشب
نمیدانی در هجران رویت
من از جان و جهان بیزارم امشب
من از جان و جهان بیزارم امشب
چو افتادم به دام غمزه تو
به شوق وصله تو بیدارم امشب
چه پروانه بسوزانم تن خیش
که من قربانی دل دارم امشب
مکن جور و جفا بر حال مجنون
که یک سینه پر از غم دارم امشب
من درد آشنا بیمار امشب
طبیبان را مداوایی نباشد
برای جان بی مقدارم امشب
نمیدانی در هجران رویت
من از جان و جهان بیزارم امشب
من از جان و جهان بیزارم امشب
چو افتادم به دام غمزه تو
به شوق وصله تو بیدارم امشب
چه پروانه بسوزانم تن خیش
که من قربانی دل دارم امشب
مکن جور و جفا بر حال مجنون
که یک سینه پر از غم دارم امشب