خواننده: همایون شجریان
خواننده دوم: علی قمصری
نام آهنگ: محو تماشا
ترانه سرا: فریدون مشیری
تنظیم کننده: علی قمصری
Artist: Homayoun Shajarian & Ali Ghamsari
Song: Mahve Tamasha
تاریخ انتشار: 1399
بازدیدها: 332143
متن آهنگ
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آنچنان مات که یک دم مژه بر هم نزنی
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آنچنان مات که یک دم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
امان ای دل من ای خدا ای جان ای دل من ای خدا
فغان ای دل من
میخواهم و میخواستمت تا نفسم بود
میسوختم از حسرت و عشق تو بسم بود
میخواهم و میخواستمت تا نفسم بود
میسوختم از حسرت و عشق تو بسم بود
عشق تو بسم بود که این شعله ی بیدار
روشنگر شبهای بلند قفسم بود
مژه بر هم نزنم مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
امان ای دل من ای خدا ای جان ای دل من ای خدا
فغان ای دل من
بالله که به جز یاد تو گر هیچ کسم هست
حاشا حاشا حاشا که به جز عشق تو گر هیچ کسم بود
گر هیچ کسم بود
سیمای مسیحایی اندوه تو ای عشق ای عشق ای عشق
در غربت این مهلکه فریادرسم بود ای عشق ای عشق
عشق تو بسم بود که این شعله ی بیدار
روشنگر شبهای بلند قفسم بود
مژه بر هم نزنم مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
امان ای دل من ای خدا ای جان ای دل من ای خدا
فغان ای دل من
آنچنان مات که یک دم مژه بر هم نزنی
گفته بودی که چرا محو تماشای منی
آنچنان مات که یک دم مژه بر هم نزنی
مژه بر هم نزنم مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
امان ای دل من ای خدا ای جان ای دل من ای خدا
فغان ای دل من
میخواهم و میخواستمت تا نفسم بود
میسوختم از حسرت و عشق تو بسم بود
میخواهم و میخواستمت تا نفسم بود
میسوختم از حسرت و عشق تو بسم بود
عشق تو بسم بود که این شعله ی بیدار
روشنگر شبهای بلند قفسم بود
مژه بر هم نزنم مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
امان ای دل من ای خدا ای جان ای دل من ای خدا
فغان ای دل من
بالله که به جز یاد تو گر هیچ کسم هست
حاشا حاشا حاشا که به جز عشق تو گر هیچ کسم بود
گر هیچ کسم بود
سیمای مسیحایی اندوه تو ای عشق ای عشق ای عشق
در غربت این مهلکه فریادرسم بود ای عشق ای عشق
عشق تو بسم بود که این شعله ی بیدار
روشنگر شبهای بلند قفسم بود
مژه بر هم نزنم مژه بر هم نزنم تا که ز دستم نرود
ناز چشم تو به قدر مژه بر هم زدنی
امان ای دل من ای خدا ای جان ای دل من ای خدا
فغان ای دل من