خواننده: فرزاد فرخ
نام آهنگ: دچار
Artist: Farzad Farrokh
Song: Dochar
بازدیدها: 5593
متن آهنگ
بی تو هیچ پنجره ای
بر دل من باز نشد
من به سرزمین
دلتنگی تو تبعیدم
آتشم میزند هر شب خیالت با من
عشق یعنی همین سوختن و تنها ماندن
بی گمان غرق هوایت میشم باز از تو تمامم جاریست
هیچ زخمی در تنم جا نماند
جز عشقت جز عشقت که یه زخم کاریست
من دچارم به تو و معجزه چشمانت
به همان خاطره ی لمس تب دستانت
به همین شعری که از چشم تو من آموختم
آه در بازی عشق مثل شمعی سوختم
من دچارم به تو و معجزه چشمانت
به همان خاطره ی لمس تب دستانت
به همین شعری که از چشم تو من آموختم
آه در بازی عشق مثل شمعی سوختم
در و دیوار جهان پر شده از تصویرت
خواب و بیداری من چیست بگو تعبیرت
من که آزادم و از فکر جهان بیزارم
ترس دارم بشود فکر کسی درگیرت
من دچارم به تو و معجزه چشمانت
به همان خاطره ی لمس تب دستانت
به همین شعری که از چشم تو من آموختم
آه در بازی عشق مثل شمعی سوختم
من دچارم به تو و معجزه چشمانت
به همان خاطره ی لمس تب دستانت
به همین شعری که از چشم تو من آموختم
آه در بازی عشق مثل شمعی سوختم
بر دل من باز نشد
من به سرزمین
دلتنگی تو تبعیدم
آتشم میزند هر شب خیالت با من
عشق یعنی همین سوختن و تنها ماندن
بی گمان غرق هوایت میشم باز از تو تمامم جاریست
هیچ زخمی در تنم جا نماند
جز عشقت جز عشقت که یه زخم کاریست
من دچارم به تو و معجزه چشمانت
به همان خاطره ی لمس تب دستانت
به همین شعری که از چشم تو من آموختم
آه در بازی عشق مثل شمعی سوختم
من دچارم به تو و معجزه چشمانت
به همان خاطره ی لمس تب دستانت
به همین شعری که از چشم تو من آموختم
آه در بازی عشق مثل شمعی سوختم
در و دیوار جهان پر شده از تصویرت
خواب و بیداری من چیست بگو تعبیرت
من که آزادم و از فکر جهان بیزارم
ترس دارم بشود فکر کسی درگیرت
من دچارم به تو و معجزه چشمانت
به همان خاطره ی لمس تب دستانت
به همین شعری که از چشم تو من آموختم
آه در بازی عشق مثل شمعی سوختم
من دچارم به تو و معجزه چشمانت
به همان خاطره ی لمس تب دستانت
به همین شعری که از چشم تو من آموختم
آه در بازی عشق مثل شمعی سوختم